مرزنجوش. (منتهی الارب) (داود ضریر انطاکی). مرزنگوش. و در تاج العروس و ترجمه ترکی قاموس، حبق الفتی و در بعض لغت نامه ها، حبق الفنا آمده است. و دزی حبق القثا نیز آورده است
مرزنجوش. (منتهی الارب) (داود ضریر انطاکی). مرزنگوش. و در تاج العروس و ترجمه ترکی قاموس، حبق الفتی و در بعض لغت نامه ها، حبق الفنا آمده است. و دزی حبق القثا نیز آورده است
ابن البیطار گوید: هو المرزنجوش. و در بعض نسخ حبق القنا آمده است. و در منتهی الارب نیز حبق القنا آمده است و آن رابا مرزنجوش و حبق الفیل مرادف گفته است، و مرادفهای مرزنجوش کلمات ذیل است: مرزنگوش. ریحان داود. شمشرا. عنقر. مرزگوش. عیسوب. مروس اقطی. انجرک. سمسق. باسبوس. کحلا. آذان الفار. سمسیمون، و در بعض لغت نامه ها به کلمه حبق الفنا معنی روباه تربک داده اند که به معنی تاج ریزی (عنب الثعلب) است. قنا. و رجوع به دزی ج 1 ص 245 شود
ابن البیطار گوید: هو المرزنجوش. و در بعض نسخ حبق القنا آمده است. و در منتهی الارب نیز حبق القنا آمده است و آن رابا مرزنجوش و حبق الفیل مرادف گفته است، و مرادفهای مرزنجوش کلمات ذیل است: مرزنگوش. ریحان داود. شمشرا. عنقر. مرزگوش. عیسوب. مروس اقطی. انجرک. سمسق. باسبوس. کُحلا. آذان الفار. سمسیمون، و در بعض لغت نامه ها به کلمه حبق الفنا معنی روباه تربک داده اند که به معنی تاج ریزی (عنب الثعلب) است. قنا. و رجوع به دزی ج 1 ص 245 شود